آن زمان که روز های تو،ره بدانجا نمی برند که باید
وقتی که حجاب ابرهای انبوه،آسمان رانهان می دارد
وراهی که برآن گام نهادی دشوار می گرد وناهموار
باری، صبور باش
نومیدی اگر گاه به دل نشیند،چه باک دست ازطلب نباید داشت
که خورشید همواره در آسمان است ،پیوسته در جای می درخشد
هر کار سخت ومشکل درابتدا محال است
در عالم تصور ، افسانه و خیال است
دور از توان نماید ،بیرون زحد وممکن
گویی به کهکشان است ،یاخارج ازوصال است
آن را که عزم راسخ ،یا قوت اراده است
ترسی ندارد ازآن،گویا که قیل وقال است
با یاد حق شروع و با جهد و تکاپو
انجام می نماید ، این رمز هر کمال است
روزی رسد که شیرین ،دردست باغبان است
آن میوه ای که در باغ ، امروز تلخ وکال است
چون دیگران نمودند ،این کار میسر
اکنون تو می توانی ، با خود مگو محال است
هدف در زندگی تنها چیزی است :
که شایستگی جستجو و یافتن را دارد اما نباید در سرزمین های بیگانه بدنبال آن گشت
آن را در قلب خود بجویید.
استونسن
هیچ آیینه ای در خانه ی مادربزرگ من نبود
زیبایی هر آنچه که می دیدم
زیبایی همه چیز
در چشمان او بود
یک روح متعالی همواره با رسالتی زاده می شود و به گمان من هر انسان دیگری نیز رسالتی دارد
سال ها باید بر انسان بگذرند تا دریابد تنهاست و هیچ یک از انسان ها قادر نیستند به دلیل شخصی خود برای زیستن
اجازه ء تجلی دهند
در 80% موارد انسان ها از زندگی ای که از دوران کودکی می خواستند کناره می گیرند
جبران خلیل جبران
لحظاتی هست که در آن ها زندگی به ظاهر بی اهمیت
و در همان زمان سرشار از هزاران معنا می نماید
قلب ما همه جا هستدر ساحل رود می نشینیم و از اب های ژرف آن می نوشیم.
می فهمیم که آب تشنه است
و او نیز ما را می نوشد در آن دم با کیهان یگانه می شویم
جبران خلیل جبران